برای دستیابی به اطلاعات با بالاترین کیفیت، باید به سراغ بهترین متخصصان بروید. اما مسئله اینجاست که بسیاری از افراد خود را متخصص می نامند، در حالی که یک متخصص واقعی نیستند.
پس باید برای تشخیص متخصصان واقعی از ادعاهای پوچ وقت بگذارید. هر کس که خود را متخصص می خواند، الزاماً چنین نیست.
همان طور که بسیاری از مدیران مالی، حرفهایشان را از وارن بافت وام میگیرند. شاید در ظاهر شبیه او به نظر برسند، اما توانایی سرمایه گذاری مانند او را ندارند. آنها فقط تقلیدکننده اند. همانطور که چارلی مانگر به درستی اشاره کرده: «تشخیص تفاوت بین یک مدیر مالی واقعاً توانا و کسی که تنها ادای آن را درمی آورد، بسیار دشوار است.»
چگونه یک متخصص واقعی را از یک متخصص تقلیدی تشخیص دهیم؟
در ادامه چند نکته برای کمک به شما وجود دارد:
متخصصان واقعی و مقلدان در شیوه پاسخگویی به پرسش ها تفاوت های بارزی دارند. اگر موضوعی خارج از حوزه استاندارد مطرح شود، مقلدان اغلب پاسخ های قانع کنندهای ارائه نمیدهند. آنها تنها از واژگان و عباراتی استفاده می کنند که با آنها آموزش دیدهاند و معمولاً پر از اصطلاحات فنی و پیچیده هستند. از آنجا که درک عمیقی از مفاهیم پشت این واژه ها ندارند، نمی توانند با زبانی ساده و قابل فهم برای مخاطب، ایده ها را توضیح دهند.
وقتی مخاطب متوجه صحبت های یک متخصص تقلیدی نشود، آنها معمولاً دچار ناامیدی می شوند. این واکنش نشان دهنده نگرانی بیش از حد آنها درباره حفظ ظاهر تخصص است؛ زیرا اگر مجبور باشند توضیحات خود را بسط دهند، ممکن است نتوانند این تصویر را حفظ کنند. در مقابل، متخصصان واقعی دانش خود را از طریق تجربه به دست آورده اند و از انتقال آن به دیگران لذت می برند. آنها از سوالات مخاطب ناامید نمی شوند، بلکه کنجکاوی صادقانه درباره حوزه تخصص شان را تحسین می کنند.
متخصصان به راحتی در مورد شکست ها و روش های ناموفق گذشته خود صحبت می کنند و می دانند که شکست بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری است. اما متخصصان تقلیدی کمتر تمایل دارند به اشتباهات خود اعتراف کنند، چون میترسند این کار تصویر ساختگی “متخصص بودن” آنها را خدشه دار کند.
یکی از تفاوت های کلیدی دیگر، آگاهی از محدودیت های دانش است. متخصصان می دانند در چه حوزه هایی تسلط دارند و در چه مواردی دانش آنها ناکافی است. آنها مرزهای شایستگی خود را می شناسند و صادقانه اعلام می کنند که چه زمانی از این مرزها عبور می کنند. اما مقلدان چنین درکی ندارند و معمولاً متوجه نمی شوند که چه زمانی از حد توانایی خود فراتر رفته و وارد حوزه هایی شده اند که درک کافی از آن ندارند.
نکته آخر در تشخیص یک متخصص واقعی
بسیاری از ما اطلاعات و دانش را نه از طریق مطالعه منابع اولیه یا شنیدن سخنان متخصصان، بلکه با خواندن یا دیدن مطالبی دریافت می کنیم که به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم ارائه شده اند. به عنوان مثال، مقایسه کنید بین خواندن یک مقاله علمی-تخصصی و خواندن یک مطلب در یک روزنامه یا وبسایت عمومی.
نویسندگان و تولیدکنندگان محتوای عامه پسند، اگرچه معمولاً بیش از افراد عادی درباره یک موضوع می دانند، اما خودشان متخصص نیستند. مهارت اصلی آنها در این است که مفاهیم پیچیده را به شکلی روشن، جذاب و به یاد ماندنی منتقل کنند. در نتیجه، گاهی این افراد به اشتباه به عنوان متخصص شناخته می شوند.
بنابراین، زمانی که به دنبال یک متخصص واقعی می گردید، به خاطر داشته باشید: کسی که به لطف مهارت های ارتباطی قوی، داستان سرایی جذاب یا بهرهگیری از موج های اجتماعی، ایده ای را به پدیده ای فراگیر تبدیل کند، لزوماً همان کسی نیست که بیشترین تخصص را در آن زمینه دارد.
لینک کوتاه: womenito.com/cfs8